ساحل ادب
ادبی-اجتماعی

بسیج یعنی اتحاد ، یعنی وحدت کلمه ، امام خمینی (ره) فرمودند:

«او فرموده است که باید با هم باشیم، اگر ما دنبال این معنی باشیم که اطاعت این امر خدا را بکنیم ، هر کس هر حرفی بزند به گوش ما فرو نمی رود، هر شایعه ای درست بکنند شایعه ها هم همه خنثی می شوند، هر دروغ پردازی که بکنند(تبلیغاتی که در خارج دارد می شود و در هرجا) همه اش خنثی خواهد شد، برای این که این پایه را محکم کردیم که ما برای خدا وحدت داریم . ما وحدتمان برای این نیست که خودمان به جایی برسیم یک کاری بکنیم. ما – خدا فرموده وحدت داشته باشید- برای او وحدت داریم و این وحدت که برای خدا است هر کیدی در مقابلش خنثی است.» (صحیفه نور/ ج 19/ ص 208)



غزل شماره455حافظ 

           شنبه 23 آبان نود وچهار

*****************************

تو را که هر چه مراد است در جهان داری

چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری

 

بخواه جان و دل از بنده و روان بستان

که حکم بر سر آزادگان روان داری

 

میان نداری و دارم عجب که هر ساعت

میان مجمع خوبان کنی میانداری

 

بیاض روی تو را نیست نقش درخور از آنک

سوادی از خط مشکین بر ارغوان داری

 

بنوش می که سبکروحی و لطیف مدام

علی الخصوص در آن دم که سر گران داری

 

مکن عتاب از این بیش و جور بر دل ما

مکن هر آن چه توانی که جای آن داری

 

به اختیارت اگر صد هزار تیر جفاست

به قصد جان من خسته در کمان داری

 

بکش جفای رقیبان مدام و جور حسود

که سهل باشد اگر یار مهربان داری

 

به وصل دوست گرت دست می‌دهد یک دم

برو که هر چه مراد است در جهان داری

 

چو گل به دامن از این باغ می‌بری حافظ

چه غم ز ناله و فریاد باغبان داری



تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم

تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم

 

 

چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست

بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم

 

 

بر آستان مرادت گشاده ام در چشم

که یک نظر فکنی خود فکندی از نظرم

 

 

چه شکر گویمت ای خیل غم عفاک الله

که روز بی کسی آخر نمی روی ز سرم

 

 

غلام مردم چشمم که با سیاه دلی

هزار قطره ببارد چو درد دل شمرم

 

 

به هر نظر بت ما جلوه می کند لیکن

کس این کرشمه نبیند که من همی نگرم

 

 

به خاک حافظ اگر یار بگذرد چون باد

ز شوق در دل آن تنگنا کفن بدرم



درویشی تنگدست به در خانه توانگری رفت و گفت:

شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم. 

 

خواجه گفت: من نذر کوران کرده ام تو کور نیستی.

 

پس درویش تاملی کرد وگفت: ای خواجه کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام. 

 

این را بگفت و روانه شد. 

خواجه متأثر گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد.)

 

از او بخواه که دارد و میخواهد که از او بخواهی,

از او مخواه که ندارد و می ترسد که از او بخواهی.

 

خواجه عبدالله انصاری



درویشی تنگدست به در خانه توانگری رفت و گفت:

شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم. 

 

خواجه گفت: من نذر کوران کرده ام تو کور نیستی.

 

پس درویش تاملی کرد وگفت: ای خواجه کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام. 

 

این را بگفت و روانه شد. 

خواجه متأثر گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد.)

 

از او بخواه که دارد و میخواهد که از او بخواهی,

از او مخواه که ندارد و می ترسد که از او بخواهی.

 

خواجه عبدالله انصاری



باران سلام.

خوش آمدی

دیرزمانی بود که در ذهن پر هیاهوی ما خاطره ای هم از تو نمانده بود.

از آخرین قدم زدن های دیوانه وار زیر نوازشهایت بسیار گذشته است.

همیشه مهمان ناخوانده بودی اما کنون با دعوت بسیار آمدی.

قدمت بر روی دیدگان ما،ببار که شعرهای نگفته بسیار داریم.

ببار که دلمان هوای عاشقانه ای کرده است.

ببار که زیبایی خدا را در تو میبینم.

ببار که غبار غم آسمان دیارم را فرا گرفته است.

ببار ما نیز مثل تو دلتنگ دلتنگیم...

خدایا شکر



در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم

کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم

 

عاشق و رندم و میخواره به آواز بلند

وین همه منصب از آن حور پریوش دارم

 

گر تو زین دست مرا بی سر و سامان داری

من به آه سحرت زلف مشوش دارم

 

گر چنین چهره گشاید خط زنگاری دوست

من رخ زرد به خونابه منقش دارم

 

 گر به کاشانه رندان قدمی خواهی زد

نقل شعر شکرین و می بی غش دارم

 

ناوک غمزه بیار و رسن زلف که من

جنگ ها با دل مجروح بلاکش دارم

 

حافظا چون غم و شادی جهان در گذر است

بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم



.

.

پدر بزرگم مردی 

آزادی خواه بود 

پیش از آنکه تیر بارانش کنند

تمام شعرهایش را

پای درخت انار باغچه چال کرد

من هیچوقت شعرهایش را نخواندم

اما از انارهای باغچه می شود 

فهمید "آزادی" باید 

سرخ و شیرین باشد…داستایفسکی


درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ساحل ادب و آدرس samiapoor.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





انجمن وبلاگ نویسان جهرم